در قطعنامه پایانی اتحادیه عرب چنین آمده بود: «دول متبوع اعضای اتحادیه کشورهای عربی جملگی دوشادوش برادران [فلسطینی] خود ایستادهاند و آنان را در نبردشان به منظور پایان دادن به ظلم و جور و دفاع از خویش تا استقلال فلسطین یاری میدهند.»
اتحادیه عرب سپس درصدد تشکیل کمیتههای سیاسی و نظامی با هدف پشتیبانی از مبارزان آزادیطلب فلسطینی بر آمد و کشورهای مصر، سوریه، لبنان، عربستان سعودی و عراق تأمین هزینههای مبارزه را متقبل شدند.
درست 60 سال بعد، کمیته هماهنگکننده اتحادیه عرب برای طرح صلح اعراب ـ با عضویت تشکیلات خودگردان فلسطینی، مصر، سوریه، لبنان، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی ـ در پاریس با نمایندگان جامعه بینالمللی و اسرائیل دیدار میکنند تا درخصوص راههای کمک مالی به مردم فلسطین و تشکیلات خودگردان به بحث و تبادل نظر بپردازند؛
اقدامی که قرار است گامی باشد به سوی اعلام نهایی تأسیس یک کشور فلسطینی مستقل در کمتر از 22 درصد از سرزمین تاریخی فلسطین؛یعنی کمتر از نصف آنچه در قطعنامه تقسیم سازمان ملل به فلسطینیان پیشنهاد شده بود.
پطرس غالی، دبیر کل اسبق سازمان ملل و وزیر سابق امور خارجه مصر، میگوید: « البته امروز شرایط بهمراتب بدتر از 60 سال قبل است.»
ماه مه آینده اسرائیل در حالی شصتمین سالگرد تأسیس خود را جشن میگیرد که میلیونها فلسطینی در سرزمینهای اشغالی و اردوگاههای آوارگان که در سرتاسر منطقه پراکندهاند 60 سال پربلا (و به تعبیر خودشان «نکبت») را پشت سر گذاشتهاند. »
پطرس غالی که سالیان سال تخصص دانشگاهی در مقام استاد حقوق بینالملل و دهها سال خدمت در مناصب سیاسی ردهبالا در سطوح ملی و بینالمللی، ازجمله 5 سال دبیرکلی سازمان ملل را در کارنامه خود دارد تلاش برای بررسی واکنشهای اعراب به طرح تقسیم را نظریهپردازی صرف میداند و معتقد است که آب رفته را نمیتوان به جوی باز گرداند.
وی میگوید: «امروز نمیتوانیم بنشینیم و بگوییم که اعراب میبایست قطعنامه تقسیم را میپذیرفتند یا اینکه کشورهای عربی فلان یا بهمان اشتباه را مرتکب شدهاند. این کار نظریه صادر کردن بدون توجه به شرایط آن زمان است. آن زمان پذیرش طرح تقسیم برای دولتهای عرب غیرممکن بود و اصلا جای چکوچانه نداشت. ذهنیت حاکم به هیچ وجه نمیتوانست با چنین چیزی موافقت کند. آن موقع کاملا با الآن فرق میکرد.»
در آن زمان پطرس غالی از دانشجویان برجسته حقوق بینالملل در پاریس بود و از سوی عبدالرحمان اعظم دبیرکل وقت اتحادیه عرب به نمایندگی مواضع این سازمان عربی در فرانسه منصوب شده بود.
پطرس غالی به منصبی که به او داده شده بود وفادار بود. اما برای یک حقوقدان عرب ـ یا حتی گروهی حقوقدان ـ معکوس کردن جریانی که با صدور قطعنامه تقسیم 1947 به راه افتاد امکانپذیر نبود و اواخر ماه گذشته مشخص شد که حتی آمریکا نیز بهراحتی نمیتواند پیشنهاد اقدامی را به سازمان ملل بدهد که اسرائیل آن را مغایر منافع راهبردی خود تشخیص میدهد.
این دیپلمات 85 ساله که در مذاکرات مربوط به پیمان صلح مصر و اسرائیل مشارکت فعال داشته ، معتقد است که گرچه فلسطینیان و اعراب بارها به سبب نواقص موجود در سازوکارها و مجامع بینالمللی ضربه خوردهاند، به همان میزان از اشتباهات خودشان نیز لطمه دیدهاند.
وی میگوید: «در میان خود فلسطینیان اختلافات فراوانی وجود دارد و 2 تشکیلات مختلف اداره غزه و رامالله را بر عهده دارند.» و میافزاید در میان اعراب هم اختلافات خیلی زیادی وجود دارد.»
پطرس غالی میگوید: «اختلاف بین اعراب تازگی ندارد. این اختلافات سالهاست که وجود دارد و تنها باعث تضعیف موضع اعراب شده است.»
این جبهه ضعیف عربی، به اعتقاد وی، چیزی نبود که فلسطینیان در طول این چند دهه به آن نیاز داشتند.
البته در کنار ضعف سیاسی اعراب، باید به شکستهای نظامی پیاپی نیز اشاره شود. اما به عقیده این سیاستمدار جهانی کهنهکار آنچه بیش از همه به فلسطینیان آسیب زده ضعف سیاسی اعراب بوده است.
به گفته او «میتوان در جنگ شکست خورد، ولی با دیپلماسی درست شرایط را تغییر داد. اما این اتفاق نیفتاد.»
به باور پطرس غالی بزرگترین آفت عدالت در رابطه با آرمان فلسطینیان افراطگرایی است.
وی با افسوس میگوید: «داخل اسرائیل هم بین افراطگرایان و میانهروها اختلافنظر وجود دارد و متأسفانه در اسرائیل نیز مثل برخی بخشهای جهان عرب افراطگرایان دست بالا را دارند.»
وی ضمن رد این مسئله که فلسطینیان در مبارزه برای احقاق حق خود برای استقلال و آزادی به بنبست رسیدهاند میگوید: «جهان در حال تغییر است. جهانی شدن قواعد جدیدی را بر کلیه بازیها اعمال میکند. من یقین دارم که دنیای بهتری در انتظار ماست.»
طبق تحلیل پطرس غالی، اعراب باید به جای آنکه فکرشان مدام درگیر وقایع گذشته باشد رویکردی آیندهنگر در پیش بگیرند.
وی می گوید: « امروز دیگر چه فایده که بگوییم اعراب باید به سراغ شورای امنیت سازمان ملل میرفتند و خواستار تجدید نظر در مفاد قطعنامه تقسیم میشدند؟ این حرفها بیمعنی است. ما باید واقعیتهای امروز را در نظر بگیریم.»
پطرس غالی میافزاید: «از الآن تا 60 سال آینده فشار جمعیتی اعراب بر اسرائیل از همیشه بیشتر خواهد شد.» وی تخمین میزند که آن زمان اسرائیل دارای حدودا 2 تا 3 میلیون شهروند عرب اسرائیلی خواهد بود و در محاصره 8 میلیون فلسطینی و صدها میلیون عرب و بیش از 5/1 میلیارد مسلمان قرار خواهد گرفت.
وی میافزاید: «این فشار جمعیتی کمی نیست و قطعا بر اسرائیل اثر خواهد گذاشت و واقعیتهای جدیدی را رقم خواهد زد.»
به باور پطرس غالی تأثیر این اثر جمعیتی از هرگونه مقابله حقوقی یا نظامی که امروزه اعراب و مسلمانان روی هم میتوانند علیه اسرائیل انجام دهند عظیمتر خواهد بود. به اعتقاد پطرس غالی به موازات این تغییرات محتوم جمعیتی، پدیده جهانی شدن نیز در حال دگرگونی مفاهیم اساسی است.
وی میگوید: «بهنظر من در 60 سال آینده زمانی فرا میرسد که حتی تندترین افراطی اسرائیلی هم به این باور خواهد رسید که سخن گفتن از اسرائیل [بهعنوان یک کشور کاملا یهودی] غیرممکن است، چون شاید آن موقع مفاهیم جدیدی بر مناسبات میان مردم و کشورها حاکم باشد. این قواعد تازه میتواند شکل قضیه فلسطین و اسرائیل را بهکلی تغییر دهد.»
بدین ترتیب، پطرس غالی بحث بر سر حق بازگشت آوارگان فلسطینی را بیفایده میداند و در مقابل بر روند رو به رشد مهاجرت معکوس یهودیانی که ترجیح میدهند زندگی آسودهتری را در آمریکا، کانادا یا اروپا داشته باشند تأکید میکند و میگوید: « اوضاع رو به تغییر است و در آینده نزدیک شتاب این تغییرات بیشتر هم میشود.»
آیا آنچه اسرائیل را به حمایت از تشکیل یک کشور فلسطینی برای تمامی فلسطینیان وادار کرده افزایش آگاهی از واقعیت محتوم است؟ آیا تشکیلات خودگردان باید از انجام معاملات زودهنگام بر اساس این آگاهی دولت اسرائیل بپرهیزد؟ پطرس غالی تمایلی به تفسیر نیات اسرائیل یا توصیه به فلسطینیان ندارد.
وی میگوید: «ما با یکسری واقعیات طرف هستیم؛ واقعیات غمانگیزی که فلسطینیان شب و روز با آنها دستبهگریباناند و باید تدبیری اندیشید که این رنج و درد هرچه سریعتر به پایان برسد.»
به گفته پطرس غالی، آینده ـ و شاید حتی راهحل ـ آرمان فلسطینیان را نسلهای آینده، هنجارها و قواعد جهانی شدن و نسل سوم سازمانهای بینالمللی، که بازیگران نادولت را شامل خواهند شد، تعیین خواهند کرد.
این چندجانبهگرایی جدید آینده توازن موجود را بر هم خواهد زد، و گواه آن سرنوشت آپارتاید در آفریقای جنوبی است. این دیپلمات در پایان با لحنی دیپلماتمآبانه میگوید: «جامعه بینالمللی ناچار خواهد بود که به این بیعدالتی بینالمللی رسیدگی کند».
weekly.ahram.org.eg